نویسنده: راضیه محمّدزاده




 

1- باربی

شاید با خود فکر می‌کنید که درباره‌ی «باربی» همه چیز را می‌دانید ولی واقعیت غیر از این است. باربی یکی از پراثرترین و باداوم‌ترین اسباب بازی‌هایی است که تاکنون ساخته شده است. او ملکه‌ی مد و شیکی است که بالغ بر 500 چهره متفاوت دارد. باربی ممکن است که یک عروسک اسباب‌بازی باشد ولی نقشی به مراتب بیش‌تر از آن را در جوامع مختلف بازی می‌کند. او شاید عروسکی کودکانه باشد لیکن گروهی او را بیش‌تر بازیچه‌ی پدرها می‌دانند تا بچه‌هایشان، و روز به روز هم بر محبوبیت این عروسک در دنیا افزوده می‌شود. به طوری که در هریک ثانیه در گوشه‌ای از دنیا 2 باربی به فروش می‌رسد و این عروسک کالایی تجاری با ارزش بیش از یک میلیارد دلار است که تعداد مقلدانش در سراسر جهان روز به روز بیش‌تر می‌شود.
در دهه‌ی پنجاه میلادی زمانی که شرایط اقتصادی در امریکا بسیار خوب بود، خانواده‌ها بسیار استوارتر بودند و کودکان رفتارهای اجتماعی بهتری داشتند. زمانی که خانه‌ها مثل قارچ کنار یکدیگر رشد کرده و جوامع، یک شبه ساخته می‌شدند و درست وقتی میزان باروری بالاتر بود و احتیاج به اسباب‌بازی بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شد، باربی پا به عرصه‌ی وجود گذاشت. در سال 1959 خانواده متل بر روی باربی مانکنی 17 ساله، اولین عروسک با چهره‌ای بزرگانه و بالغ سرمایه‌گذاری کرد. قضیه از این قرار بود که خانم روث هندلر هر هفته شنبه‌ها وقتی که دخترش را به بورلی هیل می‌برد می‌دید که دخترش با عروسک کاغذیش بازی می‌کند. او با خود فکر کرد که ای کاش می‌شد عروسکی غیر کاغذی با ظاهری واقعاً انسانی درست کرد و این کار، کار ساده‌ای نبود. تا این که در طول سفرهایی که به آلمان داشت، آنجا با عروسکی به نام لی لی روبه رو شد که ظاهری غیر بچه گانه و کاملاً بالغانه داشت. اما لی لی دختر خوبی نبود او کسی نبود که او بخواهد دخترش مثل وی باشد. او کسی بود که در مقابل برآورده کردن نیازهای جنسی مردان پول دریافت می‌کرد. ولی باربی الگویی است که هر آمریکایی آرزو دارد دخترش مانند او باشد، او با وجود این که اندامی فوق‌العاده سکسی و هیجان‌انگیز دارد ظاهراً دختر خوبی هم هست.
در حالی که آمریکایی‌ها نسبت به دیدن اندام کامل زنان غریبه نبودند و چهره و اندام سکسی زنانه برای آنان مطلب جدیدی نبود، با وجود این وقتی که باربی برای اولین بار با اندام کاملی از یک زن در جامعه ظاهر شد و در واقع زمانی که باربی با چهره و اندامی شبیه بهترین هنرپیشه‌های معروف آن زمان از قبیل جین فوندا وارد عرصه‌ی زندگی مردم امریکا شد، مادران زیادی از آن متنفر شدند و در اولین همه پرسی اظهار داشتند که باربی بیشتر بازیچه‌ای برای شوهران ماست تا دختران ما!... باربی در واقع به عنوان چهره‌ای عرضه شد که قادر به انجام هر کاری هست و موقعیتی کاملاً شبیه به یک انسان واقعی دارد. در مورد باربی‌هایی اولیه باید گفت که کاملاً نشانگر مد زمان خود بودند حتی ابروهای هشتی شکل و خط چشم‌های آنان دقیقاً مشابه هنرپیشه‌های معروف زمان خود بود. کمپانی متل خیلی زود باربی را وارد عرصه‌ی تبلیغات کرد.
باربی مانکنی بود با انواع و اقسام لباس‌ها، لوازم و ادوات یک زندگی واقعی. از لباس‌ها و کفش و کلاه‌های کاملاً رسمی شبیه آنچه که ژاکلین کندی همسر رئیس جمهور در مراسم سوگند پوشیده بود گرفته تا لباس شنا، غواصی و فضانوردی، و خوب ناگفته پیداست که این عروس تازه وارد با این همه لوازم قابل تعویض چقدر برای کودکان جذابیت داشته و چقدر از پول‌های آنان صرف خرید کفش، کیف، کلاه، مایو، عینک و دیگر لوازم باربی می‌شود.
خیلی زود توجه کودکان به این موضوع جلب شد که این مانکن بسیار زیبا با این اندام فریبنده به چه کسی تعلق پیدا خواهد کرد؟ چه کسی می‌تواند لیاقت دوست پسری او را داشته باشد؟ و او چگونه پسری را انتخاب خواهد کرد؟
این بود که در سال 1961 «Ken» کن به عنوان دوست پسر باربی معرفی شد و جالب این جاست که روث هندلر کسی که باربی را در ابتدا تولید کرده بود، می‌خواست که «کن» را هم با اندام کاملی از یک مرد تولید کرده و به بازار بفرستد و لیکن سازندگان آن مخالفت کردند و اجازه‌ی این کار را ندادند.
«کن» هم مانند باربی دارای کلیه‌ی لوازم زندگی یک مرد واقعی از قبیل لباس تنیس، کت و شلوار، پالتو، ماشین، دوچرخه و غیره بود. حدود سال‌های 67-66 «کن» برای مدتی به عنوان این که برای فرار از سربازی به کانادا رفته، از بازار خارج شد و در سال 69 با اندامی کاملاً مردانه‌تر و ورزشکارانه‌تر و دختر پسندتر وارد بازار شد و حدود 30 سال با همان هیکل باقی ماند. با گذشت حدود 40 سال از دوستی و ملاقات‌های باربی و «کن» این سئوال پیوسته مطرح بود که آیا هرگز آنها با یکدیگر ازدواج خواهند کرد.
در اواسط دهه‌ی 60، حدود 60 هزار نفر عضو کلوپ باربی شدند و کلکسیونرهای زیادی مشغول جمع‌آوری باربی‌های مختلف شدند. کمپانی متل زود متوجه شد که باربی برای این که زندگی کاملاً واقعی داشته باشد، به چیزهایی بیش‌تر از یک دوست پسر نیاز دارد. او بیشتر از ماشین و لوازم دیگر به دوست احتیاج داشت. این بود که برای او دوستانی با اندام و هیکلی شبیه باربی ساختند به طوری که می‌توانستند از لباس‌های یکدیگر نیز استفاده کنند. در این میان یک باربی به عنوان «باربی سیاه پوست» به بازار عرضه شد که مورد اعتراض گروه زیادی از سیاه‌پوستان قرار گرفت که چرا از عنوان «باربی سیاه‌پوست» استفاده شده و می‌بایست فقط به عنوان یک باربی که اتقافاً سیاه هم هست عرضه می‌شده و این خود جنجالی در میان نژاد‌پرستان ایجاد کرد.
اندام سکسی باربی، لوازم، لباس‌های فوق‌العاده، خانه‌ها و اثاثیه‌هایی که هرگز تمامی ندارند و هر روز به گونه‌ای جدید و متفاوت به بازار عرضه می‌شوند هر یک به تنهایی و نهایتاً در مجموع باعث حسرت، حسادت و حتی بیماری‌های روانی بسیاری در کودکان، نوجوانان و حتی جوانان شده است.
خود باربی هم روز به روز متنوع‌تر و پیشرفته‌تر می‌شد تا این که مهندسین کمپانی متل بعد از دو سال تحقیق و ممارست موفق به ساخت نوعی باربی شدند که قادر بود زانوهای خود را خم کند و به تدریج عروسک‌های باربی سخنگو وارد بازار شدند. اولین باربی‌های سخنگو در سال‌های 69-68 با جملاتی شبیه این که «بیا خوش بگذرانیم» و یا «بیا موزیک گوش دهیم» وارد میدان رقابت شدند. در آن زمان عروسک گران بوده و برای همه قابل خرید نبود ولی در آن موقعیت هم او بدون توجه به وضعیت اقتصادی مردم، هم چنان با مد پیش می‌رفت و هر چه که حتی در اروپا مد می‌شد او نیز می‌پوشید. او هم زمان با روی کار آمدن هیپی‌ها در اروپا تغییر شکل داده و مانند آنها شده بود باربی اولین عروسکی بود که از عینک آفتابی هنگام گرفتن آفتاب استفاده می‌کرد و حتی از کرم‌های ضد آفتاب بهره می‌گرفت به گونه‌ای که وقتی لباس شنای خود را در می‌آورد خط مایو بر روی بدن او کاملاً پیدا بود که این خود به شهوت‌انگیزتر کردن این عروسک می‌افزود.
در اوایل دهه‌ی هفتاد، زمانی که جنگ بین امریکا و ویتنام بالا گرفته بود، مردم به شرایط سیاسی اعتراض داشتند و نیکسون بعد از ماجرای واترگیت مجبور به استعفا شده بود، باربی هم چنان با ظاهر سکسی خود معرکه‌گیر میدان بود. در این میان، اسکیپر دوست باربی به گونه‌ای جدید تولید شد. به نوعی که وقتی دست‌هایش را به طرف جلو می‌چرخاندند سینه‌هایش بزرگ می‌شد و وقتی که جهت عقب می‌چرخاندند، آنها دوباره به صورت اولیه برمی‌گشتند.
در حدود سال‌های 1980 میلادی زمانی که ریگان با خوش‌بینی زیادی روی کار آمد و شرایط اقتصادی و سیاسی هم بهتر شد، زمان شکوفایی باربی هم فرا رسید. قدرت خرید مردم نیز افزایش پیدا کرده بود. در آن دوران باربی با 120 چهره‌ی جدید هر سال عرضه می‌شد. او بالغ بر یک میلیارد جفت کفش و صد میلیون یارد پارچه را به خود اختصاص داده بود.
در آن زمان اولین نسلی که با باربی بزرگ شده بودند، شروع به جمع‌آوری و تهیه کلکسیون‌های گران‌ قیمتی از باربی کردند به گونه‌ای که برای باربی‌های اولیه که از جعبه بیرون نیامده بودند مبالغی حدود 10000 دلار پرداخت می‌کردند.
پارچه‌ها و مدل‌های لباسی که باربی استفاده می‌کرد، الگوی لباس‌های خانم‌ها شده بود؛ به گونه‌ای که آنها هم دقیقاً از همان پارچه‌ها و مدل‌ها برای خود استفاده می‌کردند. به تدریج باربی از حالت یک عروسک خارج شده، به صورت تندیسی درآمد که مظهری از قدرت، توانایی، زیبایی، سکس و ثروت بود.
حدود سال‌های 1984 و 1985 میلادی که دوران طلایی باربی محسوب می‌شود او شخصیت تازه‌ای یافت. اینک او به عنوان مدیر وارد عرصه‌ی مدیریت شد و کیفی در دست داشت که داخل آن تلفن و ماشین حساب بود. ولی نکته این جاست که در همان حال هم نقش سکسی خود را هم چنان ایفا می‌کرد. در اواسط دهه‌ی 80 میلادی از باربی به عنوان وسیله‌ای برای دادن چهره‌ی سیاسی به زنان استفاده شد. به این ترتیب که او کاندیدای ریاست جمهوری نیز شد. غیر از این او وکیلی قابل، معلمی توانا و شناگری ماهر نیز بود. او در حالی که وظیفه و نقش اصلی مانکنی را در هر حال حفظ می‌کرد، به چهل شغل متفاوت به گونه‌ای تحسین‌آمیز مشغول بود.
در حدود سال‌های 1992-1990 میلادی گروه زیادی به این نتیجه رسیده بودند که برای موفقیت و مورد توجه دیگران قرار گرفتن می‌بایست مانند باربی زیبا و سکسی بود تا در همه‌ی محافل و مراحل زندگی موفق بود. حال می‌بایست به وضعیت گروه بی‌شماری اندیشید که نه زیبایی صورت و نه زیبایی اندام وی را داشتند در سال 1992 باربی با موهای بلند تا نوک پا ظاهر شد که از کوچک تا بزرگ از آن استقبال زیادی کردند. و بالغ بر صدها میلیون دلار از فروش آن به دست آمد. از سال 1959 تاکنون نزدیک به یک میلیارد باربی به فروش رسیده که اگر آنها را کنار یکدیگر قرار دهیم می‌توانیم 11 بار دور کره‌ی زمین بچرخیم، به این ترتیب می‌بینیم که چگونه باربی تمام دنیا را در میان دست‌های لاغر اندام خود نگه داشته و بازی می‎دهد.
در اواسط دهه‌ی 90 به طور متوسط، هر آمریکایی در سال 3 باربی خریداری کرده بود. به دلیل محبوبیت زیادی، باربی به 140 کشور جهان وارد شد. در این موقع بود که خانواده‌ها نسبت به تأثیر باربی بر روی فرزندانشان نگران شدند، ولی باربی واقعیتی بود که وجود داشت و قابل انکار نبود. او هم چنان مانند تندیسی در میان جامعه برای مدت حدود 40 سال اثر‌گذاری کرده و می‌کند.

آیا می‌دانید که

تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد که
1) رابطه‌ی مستقیم و بسیار زیادی بین وجود باربی با سینه‌های برجسته‌اش و کاشت سینه وجود دارد؟ روز به روز بر تعداد افرادی که دوران کودکی و سپس نوجوانی و جوانی خود را با باربی گذرانده‌اند و پس از مقایسه‌ی اندام خود با باربی به کاشت سینه همت گماشته‌اند، افزوده می‌شود.
2) وجود باربی با موهای بلند تا نوک پا چگونه خانم‌ها را در حسرت موهای آن چنان انداخته است؟
3) میلیون‌ها نفر در سراسر دنیا را به خرید و جمع‌آوری باربی‌های مختلف مشغول کرده و میلیون‌ها دلار صرف خرید این مانکن کاملاً سکسی نموده است؟
4) به علت داشتن اندامی شهوت‌انگیز، این عروسک مایه‌ی انجام عملیات غیر عروسکی شده به طوری که بعد از حدود 30 سال ناگهان متوجه شده‌اند که افرادی هم‌جنس باز شده‌اند؟
5) آیا می‌دانید که کودکان از «کن» برای سجده در مقابل باربی استفاده می‌کردند تا نهایت کرنش و تعظیم مردان را در مقابل اندام شهوت‌انگیز زنان نشان دهند؟
6) آیا می‌دانید که چقدر از باربی برای ارضای نیازهای جنسی استفاده می‌شود که در نهایت بازیگر، با بازی ارضا شده و نیازی به ارضای نیازهای جنسی خود از راه طبیعی نمی‌بیند؟
7) آیا می‌دانید که چگونه از باربی برای انتقال فرهنگ مصرفی به کشورهایی مثل ژاپن، شوروی و غیره استفاده شده است؟
8) آیا می‌دانید که چقدر باربی جای دوستان واقعی را گرفته و خلوت کودکان را به تحسین از خود و حسرت به اندام خود واداشته است؟
9) آیا می‌دانید که چه تعدادی از دختران خود را برای سال‌های متمادی از غذا خوردن‌های عادی محروم کردند تا شاید اندامی شبیه به باربی پیدا کنند؟ آنها حتی وقتی پس از ساعت‌ها گرسنگی چیزی می‌خوردند خود را وادار به استفراغ می‌کردند تا غذای خورده شده جذب بدن نشده و باعث چاقی ایشان نشود؟
10) آیا می‌دانید که فرزند خانم روث هندلر تولید کننده‌ی باربی، همیشه در حسرت داشتن مادری چشم به راه در خانه باقی ماند؟ آیا می‌دانید که او همیشه آرزو می‌کرد که به جای بازی با عروسک‌هایش مادرش در خانه بود و به جای خدمتکار در را به رویش باز می‌کرد؟ و آیا می‌دانید که پس از 40 سال تلاش و سرمایه‌گذاری برای اثبات مهارت‌های زن در خارج از خانه و فعالیت‌های مردانه، تنها دختر خانم هندلر هنوز معتقد است که یک زن باید بیش از همه چیز زن بودن و مادر بودن خود را حفظ کند؟
11) آیا می‌دانید که خانم هندلر پس از تولید بسیار سود‌آور باربی به سرمایه‌گذاری در تولید بسیار سود‌آور کاشت سینه روی آورد و ثروت هنگفتی به دست آورد؟
و در نهایت آیا می‌دانید که سالانه حدود 2 میلیارد دلار (چیزی شبیه 15% درآمد نفت کشور 60 میلیونی ما) از فروش باربی عاید فروشندگان آن می‌شود؟ (1)

2- هری پاتر

نگاه امنیتی به فرهنگ و اقتصاد و سیاست و ... همواره یک نگاه ویژه است. مثل علم طب که نگاهش به امنیت بدن است. کلمه‌ فرهنگ فارسی از فر و هنگ به معنای کشت و زرع گرفته شده است و در عربی فلاحت و در انگلیسی کالچر همین معنا را دارد. فرهنگ: باوری را ذهن آحاد جامعه کاشتن و در یک مقطع زمانی از آن مراقبت کردن و بعد محصول دادن که محصولش رفتاری است که از فرد سر می‌زند. حاصل کشت و زرع کشاورزان مانند پدر، مادر، معلمین، دوستان و فامیل به محیط اجتماعی، رسانه‌ها و... است.
فرهنگ چهار لایه دارد:
1- فرهنگ نخبگان و خواص جامعه
2- فرهنگ عمومی
3- فرهنگ توده‌ای (عوام)
4- فرهنگ خصوصی (شخصی)
بحث ما فرهنگ توده‌ای است که گزاره‌ی کلیدی‌اش کثرت آحاد مردم است و عواطف حرف اول را می‌زند نه عقلانیت.
برای فرهنگ توده‌ای در غرب جنبش‌های اجتماعی راه انداختند. در ایران هم همین طور. جنبش‌هایی که در ایران در طول این 40 سال وجود داشته:
1) جنبش اجتماعی بی‌تل‌ها (بی‌تلیزم) (دهه‌ی 60 میلادی)
2) جنبش هیپیزم (هیپی‎‌ها) (دهه‌ی 70 میلادی)
3) جنبش اجتماعی پانک‌ها دهه‌ی 80 میلادی (دهه انقلاب به بعد)
4) جنبش رپ دهه‌ی 90 که دهه‌ی 70 ما می‌شود.
امروزه که ما در ابتدای قرن 21 هستیم، با موج جدیدی برای ده سال آینده مواجهیم. جنبشی که دارند مطرح می‌کنند برای ده سال آینده، به معنای شیطان و شیطان‌پرستی است. گزاره‌ی کلیدی شیطان‌پرستی بازگشت به تاریخ گذشته‌ی غرب است. در واقع غرب اولین مرحله‌ی شروع تاریخی‌اش با عصر اسطوره‌ها مشخص می‌شود.
اولین منبع مکتوبی که از تاریخ غرب به دست آمده دو کتاب «ایلیاد» و «اودیسه» است که کتاب اسطوره‌ای است شبیه به شاهنامه. بشر غرب خیلی با خدا ارتباط نداشته است. از اول خدایانش همه عینی بوده‌اند. اسطوره خدای مجسمی است که وقتی انسان نمی‌تواند آن باشد، می‌نشیند آن را در خیالش ترسیم می‌کند، بعد می‌پرستد.
بنیان فکری و فلسفی غرب با اسطوره شروع می‌شود و امروزه بشر دوباره برمی‌گردد به عصر اسطوره‌پردازی. این اسطوره یک بار در عرصه‌ی سینما ظاهر می‌شود، مثل «آرنولد» یک غول بی‌شاخ و دمی با بازوی ستبر و صورت آن چنانی و اسلحه‌ای در دست می‌گیرد که همه چیز را از بین می‌برد؛ و یک بار در فوتبال ظاهر می‌شود.
صهیونیسم بین‌المللی تصمیم گرفته فیلم‌هایی بسازد و شیطان را یک آدم خوش تیپ معرفی کند. نمونه‌ی آن هری‌ پاتر، جادوگر محبوب است.
با این داستان‌ها جادو جای خود را در لطافت شاعرانه و خیال‌پرداز کودکان باز کرده و پدیده‌ای رخ می‌نماید که در تاریخ پیدایش و انتشار کتاب‌های کودکان بی‌سابقه است. اما این بار، جادو به حس و ذهن بزرگ سالان هم پا می‌گذارد و دنیای آنها را نیز تسخیر می‌کند؛ اسطورهایی که همه‌ی رکوردها را می‌شکند.
جادوی داستان‌های هری‌پاتر، کوچک و بزرگ را مسحور کرد و برای خالقش شهرتی بی‌نظیر و ثروتی افسانه‌ای به بار آورد.
آفریننده‌ی پاتر جادوی اندیشه و قلم خود را تا جلد هفتم کتاب پیش برده است. آخرین جلد مجموعه کتاب‌های هری پاتر، هفتمین آنهاست که واپسین فصل آن تازگی به اتمام رسیده و در جایی بسیار امن و لابد «تحت تدبیر شدید امنیتی»! نگه‌داری می‌شود.
کم‌تر کسی می‌توانست تصور کند که اثری بتواند در زمانه‌ی اینترنت و ماهواره، جامعه‌ی کتاب خوان جهان را چنین گسترده و دنیای کتاب خوانی را چنین متحول کند. (2)
سایت‌های متعددی در اینترنت ویژه‌ی هری پاترند، برخی به بررسی و نقد این اثر می‌پردازند، برخی کتاب‌های پاتر را به معرض بحث و گفتگو می‌گذارند و از خوانندگان خود نظرخواهی می‌کنند، بعضی از آنها به تبلیغ یا عرضه‌ی محصولات گوناگون هری پاتر می‌پردازند: پدیده‌ای که بازار جهانی با آن مواجه است. انواع اسباب‌بازی، وسایل کمک آموزشی، بازی‌های کامپیوتری، عروسک‌هایی با نام و نشان هری پاتر پا به عرصه گذاشته و بازار را تسخیر کرده‌اند.
دیدار نویسنده‌ی هری پاتر از مدارس گوناگون، سبب هیجان و شادی بچه‌ها می‌شود، رولینگ هر هفته اعداد قابل توجهی نامه و پیام دریافت می‌کند و شگفتا که شمار زیادی از آنها به طرح پرسش درباره‌ی سحر و جادوگری اختصاص دارد و بچه‌های زیادی مشتاق فراگیری جادوگری هستند و چه شخصی بهتر از خالق کتاب‌های پاتر که از نظر آنها استاد بی‌بدیل جادو و جادوگری است!
به رغم منتقدان و مخالفان آثار جی. کی. رولینگ، موفقیت شگفت‌آور و روزافزون کتاب‌های هری پاتر و محبوبیت او در میان مخاطبان همه‌ی گروه‌های سنی دیده می‌شود. تعداد منتقدان رولینگ در قیاس با ستایندگان او واقعاً ناچیز است. بسیاری از این گروه، روحانیون مسیحی یا طرفداران افراطی مسیحیت هستند و برخی از آنان نیز استادان دانشگاه و منتقدان زبده‌ی ادبی می‌باشند.
عده‌ای از این منتقدان باور دارند که سرگرمی و تخیل بیش از حد انسان‌ها را در ورطه‌ی پایان‌ناپذیری می‌اندازد و از تفکر دور می‌کند. از نظر این عده که بسیاری از آنها روان‌شناس و متخصص تعلیم و تربیت هستند، جامعه‌ای امروز به سرعت به آنچه هاکسلی تصویر کرده است نزدیک می‌شود و انسان‌ها در مظاهر مدرنیته غرق می‌شوند.
یکی از منتقدان رولینگ، فیلمی درباره کارهای او و جادو ساخته است. در این فیلم 60 دقیقه‌ای، سازندگان به استدلال بر ضد شیوه‌ی کار و ذهنیت رولینگ در خلق هری پاتر پرداخته‌اند و به طرح این مسئله پرداخته‌اند که نویسنده‌ی داستان‌های هری پاتر «ماسک خندانی بر چهره‌ی شیطان» زده است و با این کار، جادو را - اساساً پدیده‌ای شیطانی است - موجه و مثبت جلوه داده است.
گروهی از روان‌شناسان، خواندن داستان‌های هری پاتر را برای کودکان و نوجوانان مضر می‌دانند و کتاب‌های هری پاتر را سرگرمی‌های بی‌ضرری تلقی نمی‌کنند. بارابارا کامبر مدیر مرکز مطالعات سیاست‌های فرهنگی و آموزشی در دانشگاه استرالیای جنوبی، بازگشت و تسلط بی‌چون و چرای جاروهای پرنده و کلاه‌های نوک تیز را مترادف با دور شدن بچه‌ها از اندیشه و خلاقیت می‌داند و مطرح شدن جادو و جادوگری را خطرناک برای روح بچه‌ها.
اما مسلم است که توفیق خارق‌العاده‌ی آثار جی. کی. رولینگ که چون طوفانی، جهان را تسخیر کرده است، تصادفی نیست. توانایی فراوان او در پرورش ایده‌ها و تصویرها و قدرت داستان‌سرایی او از عوامل موفقیت او به شمار می‌روند. آثار این نویسنده‌ی انگلیسی به گونه‌ای خاص، فکر و ذهن خواننده را می‌ربایند، گونه‌ای از جنس خیال.
مجموعه داستان‌های هری‌ پاتر در واقع همان مبارزه‌ی همیشگی بین خیر و شر است، منتها این بار در دنیای جادوگران. مظهر شر و پلیدی در کتاب «لردولدمورت» قدرتمندترین و تبهکارترین جادوگر قرن است که جادوگران دیگر حتی جرأت بردن نامش را ندارند. مظهر نیکی «دامبلدور» مدیر مدرسه‌ی جادوگری‌ها گواتز است که جادوگری پیر اما بسیار قدرتمند و نیک نهاد است. تنها کسی است که ولدمورت از او می‌ترسد. دامبلدور مجتبی پدرانه نسبت به هری پاتر دارد و همیشه از دور و نزدیک او را زیر نظر دارد و مستقیماً یا غیر مستقیم کمکش می‌کند.
نویسنده با تقسیم کردن جادوگران به دو دسته‌ی خوب و بد، در واقع چهره‌ی موجهی به سحر و جادو داده است. زیرا فقط جادوگران بد منفور هستند، و جادوگران خوب خیلی هم دوست داشتنی می‌باشند. جادوگران خوب هیچ گاه از سحر و جادو برای آزار و اذیت مشنگ‌ها (انسان‌های معمولی و غیر جادویی) استفاده نمی‌کنند. برخلاف جادوگران بد، که عادی‌ترین تفریحشان آزار مشنگ‌هاست! هم چنین در داستان طوری جلوه داده شده که انگار دنیای جادوگران اصل می‌باشد و دنیای ما فرع بر آن است. برای مثال در یکی از قسمت‌ها، یک جادوگر با مشاهده‌ی اختراعات علمی (مانند تلفن) می‌گوید: این مشنگ‌ها عجب راه‌هایی پیدا کرده‌اند تا بتوانند بدون سحر و جادو امورشان را بگذرانند! (یعنی اختراعات جانشین جادو هستند.) در دنیای جادوگران خدا نیز طبیعتاً جایی ندارد، و این امر از جمله‌های کتاب به خوبی مشهود است. مثلاً در جایی که ما به طور طبیعی می‌گوییم: (محض رضای خدا) جادوگران می‌گویند: محض ریش مرلین! و...
در مورد چهره‌ی منفی داستان نیز نکات قابل توجهی وجود دارد. ولد مورت خصوصیاتی دارد که در ضمن منفور بودنش، ممکن است برای بعضی خیلی هم جالب توجه باشد. نظریه‌هایی که از زبان او در کتاب بیان می‌شود، در دنیای ما هم نمودهای زیادی دارد. برای مثال در جلد اول کتاب، کوییرل (همان کسی که ولد مورت جسمش را تسخیر کرده بود) می‌گوید: (من قبلاً دید دیگری نسبت به خیر و شر داشتم اما پس از ملاقات با اربابم فهمیدم که سالها در اشتباه بوده‌ام. او چشم مرا روشن کرد و به من فهماند که خیر و شر وجود ندارد فقط قدرت است که وجود واقعی دارد.)
هم چنین نظریه‌ی نژاد پرستانه‌ی او در باب نابودی جادوگران غیر اصیل در بین اکثر جادوگران اصیل طرفدار پیدا کرده است. و جالب این که خود ولد مورت دورگه و مشنگ زاده است. و ظاهراً این نظریه‌ی او ناشی از عقده‌های دوران کودکی است. زیرا پدرش که مشنگ بوده، پس از ازدواج هنگامی که می‌فهمد همسرش ساحره است بلافاصله او را ترک می‌کند و مادر ولد مورت پس از زایمان می‌میرد و پسرش در یک پرورشگاه بزرگ می‌شود، ولد مورت که به گفته‌ی دامبلدور بیش از هر جادوگری زنده‌ای از جادو سر رشته دارد پس از به قدرت رسیدن، یکی از اولین کارهایش کشتن پدر و پدربزرگ و مادر بزرگش است و به این کار خود افتخار می‌کند که لکه‌ی ننگ را از دامن خود پاک کرده است.
او هم چنین به طرفدارانش نیز رحم نمی‌کند. با دوستانش مانند دشمن رفتار می‌کند و با کم‌ترین خطایی آنها را شکنجه می‌کند. خلاصه با وجود تمام خصوصیات وحشتناکش، اشرافیت طرفدار اوست.
یکی دیگر از دلایل جذاب بودن داستان‌های هری پاتر این است که این داستان‌ها به نحو غیرقابل انکاری واقعی و ملموس به نظر می‌رسند. یعنی با واقعیات دنیای ما کاملاً قابل انطباق واقعی و ملموس به نظر می‌رسند. یعنی با واقعیات دنیای ما کاملاً قابل انطباق هستند. بنابراین خواننده به این باور می‌رسد که ممکن است به راستی در کنار دنیای معمولی ما یک دنیای جادویی هم وجود داشته باشد که ما تاکنون از آن بی‌خبر بوده‌ایم و اگر آن را انکار کنیم همانند عمو ورنون و خاله پتونیا (خاله و شوهر خاله‌ی هری که به شدت با جادوگران مخالف بودند) سطحی و بی‌مغز خواهیم بود! شخصیت این دو در داستان که می‌کوشند جادو را انکار کنند، فرومایه و بد ذات جلوه داده شده، و برعکس آدم‌هایی مانند والدین هرمیون که جادو را باور دارند و حتی دخترشان را به مدرسه‌ی جادوگری فرستادند تحصیل کرده و دندان پزشک هستند. سرنخ‌هایی هم که از مکان‌های جادویی داده شده واقعی به نظر می‌رسد. مثلاً مدرسه‌ی هاگوارتز که یک قلعه‌ی بزرگ است از دید مشنگ‌ها یک خرابه است با یک تابلو که رویش نوشته شده: خطر مرگ! وارد نشوید. (آیا ما تاکنون چنین خرابه‌هایی را ندیده‌ایم؟).
و یا مکان‌هایی که قابل پنهان کردن نبوده‌اند مانند استادیوم ورزشی بازی‌های جام جهانی کوییدیچ، با طلسم «مشنگ دور کن» جادو شده‌اند، یعنی مشنگ‌ها وقتی به نزدیکی آن می‌رسند ناگهان به یادشان می‌افتد یک قرار مهم دارند، یا باید به جایی بروند و خلاصه به سرعت از آن جا دور می‌شوند. (آیا تاکنون چنین اتفاقی برایتان نیفتاده است؟) یا مرگ‌هایی که به صورتی کاملاً مشکوک بدون هیچ گونه ردپایی، یا بدون هیچ ضربه و جراحتی پیش می‌آیند، مثلاً با جادوی اجی مجی لا ترجی، (آیا نمونه‌ی چنین مرگ‌هایی را سراغ نداریم؟)
دانش‌آموزان مدرسه‌ی جادوگری نیز بچه‌هایی هستند همانند همه بچه‌های دنیا، با همان خصوصیات و همان شیطنت‌ها و همان قهر و آشتی‌ها. فقط تفاوتشان در نوع درسشان است و جالب این که تعداد بسیار زیادی از این بچه‌ها از خانواده‌ی جادوگران نیستند، بلکه مانند هرمیون، مشنگ‌زاده هستند و خود نیز از قدرت جادویی درونشان خبر ندارند، تا این که نامه‌ی مدرسه‌ی هاگوارتز می‌رسد و آنها را به تحصیل در مدرسه دعوت می‌کند و تازه می‌فهمند امور عجیب و غریبی که گاهی برایشان پیش می‌آمده، سحر و جادو بوده! و این بچه‌ها قبل از رسیدن به سن قانونی، حق جادو کردن در خارج از مدرسه را ندارند، و بعد از سن قانونی هم، قانون بین‌المللی رازداری جادوگری، آنها را از جادو کردن در حضور مشنگ‌ها و جلب توجه آنها برحذر می‌دارد. مگر در موارد ضروری و استثنایی که آن هم راه حل دارد، یعنی با طلسم اصلاح حافظه، حافظه‌ی مشنگ‌هایی را که شاهد سحر و جادو بوده‌اند، اصلاح می‌کنند تا آن واقعه از ذهنشان پاک شود. (بنابراین طبیعی است که هیچ یک از ما تاکنون شاهد سحر و جادو نبوده باشیم!)
خلاصه این که نویسنده دنیای جادویی را چنان واقعی جلوه داده که هر خواننده‌ای به خصوص بچه‌ها می‌توانند در دنیای واقعی، سر نخ‌هایی از این دنیای جادویی پیدا کنند و طبیعتاً بیش‌تر مشتاق شناخت این دنیا شوند.
قبل از کتاب‌های هری پاتر داستان‌های دیگری هم درباره‌ی موجودات جادویی نوشته شده و مورد استقبال قرار گرفته بود. (مانند ماجراهای سرزمین نارنیا) اما هیچ یک اقبال هری پاتر را نداشته‌اند و این چنین جای خود را در خانواده‌ها باز نکرده بودند، زیرا این قدر ملموس و نزدیک نبودند و هم چنین هیجان داستان‌های هری پاتر را هم نداشته‌اند.
یکی دیگر از علل جذابیت داستان‌ها، هم ذات پنداری خواننده با شخصیت‌های داستان است. هری پاتر و دوستانش با خصوصیت‌های تمام بچه‌های معمولی دنیا به علاوه‌ی شجاعتی که آنها را به ماجراهای گوناگون می‌کشاند، هر پسری را مشتاق می‌کند که خود را در قالب هری پاتر ببیند.
نویسنده برای دخترها هم فکری کرده و شخصیت هرمیون را خلق نموده است. هرمیون دختر درس خوان و باهوشی است که با هوش سرشار خویش، در بسیاری از مشکلات، مشکل گشای هری پاتر بوده، و با افکار و راه‌حل‌های بکر و بدیع‌اش باعث تعجب هری و به خصوص رون می‌شود. کدام دختری است که دلش نخواهد به جای هرمیون باشد؟ (3)

پی‌نوشت‌ها:

1. برگرفته از:
کلاس‌های دانش افزایی مادران، مدرسه‌ی نیکان، سال 1378.
سخنرانی دکتر حسن عباسی، تزکیه، 1380.
2. باید دقت کرد که صهیونیسم بین‌المللی چگونه تلاش می‌کند و آن جا که بخواهد مردم کتاب بخوانند، می‌خوانند؛ فیلم ببینند می‌بینند؛ بازی فوتبال تماشا کنند، می‌کنند. چون سال‌ها روی این جریان کار می‌کنند و از مسائل مختلف روان‌شناسی و ... هم بهره می‌برند.
3. با استفاده از:
- سخنرانی دکتر حسن عباسی
- نظرات خانم سهیلا سلیمانی نیا.
- روزنامه‌ی همشهری

منبع مقاله :
محمّدزاده، راضیه، (1393)، مادر اگر این گونه می‌بود، تهران: منیر، چاپ پنجم